ترجمه مقاله

برم

فرهنگ فارسی عمید

۱. برغ.
۲. چشمه: ◻︎ چون تن خود به برم پاک بشست / از مسامش تمام، لؤلؤ رُست (شهیدبلخی: شاعران بی‌دیوان: ۲۸).
۳. تالاب.
۴. گودالی که در آن آب جمع شده.
ترجمه مقاله