بریانفرهنگ فارسی عمید۱. برشته؛ کبابشده.۲. [قدیمی، مجاز] بسیارناراحت؛ مضطرب و ناآرام.〈 بریان کردن: (مصدر متعدی)۱. تف دادن.۲. کباب کردن.