ترجمه مقاله

بشول

فرهنگ فارسی عمید

۱. = بشولیدن
۲. بشولنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): ◻︎ کاربشولی که خِرَد کیش شد / از سر تدبیر و خِرَد بیش شد (ابوشکور: شاعران بی‌دیوان: ۸۵).
ترجمه مقاله