بشکن
فرهنگ فارسی عمید
فشار دادن همراه با حرکت سریع انگشتان دست به هم برای ایجاد صدا در هنگام شادی.
〈 بشکنبشکن: [مجاز]
۱. جوشوخروش؛ هنگامه.
۲. بشکن زدن هنگام رقص و طرب.
〈 بشکن زدن: (مصدر لازم) بههم زدن سرانگشتان در هنگام رقص و طرب.
〈 بشکنبشکن: [مجاز]
۱. جوشوخروش؛ هنگامه.
۲. بشکن زدن هنگام رقص و طرب.
〈 بشکن زدن: (مصدر لازم) بههم زدن سرانگشتان در هنگام رقص و طرب.