بچگانه
فرهنگ فارسی عمید
۱. مربوط به بچهها؛ مانند بچهها: سادگی بچگانه.
۲. [عامیانه، مجاز] احمقانه: فکرهای بچگانه.
۳. (قید) [عامیانه، مجاز] مانند بچهها؛ نسنجیده: بچگانه رفتار کردن.
۲. [عامیانه، مجاز] احمقانه: فکرهای بچگانه.
۳. (قید) [عامیانه، مجاز] مانند بچهها؛ نسنجیده: بچگانه رفتار کردن.