بیرونی
فرهنگ فارسی عمید
۱. مربوط به بیرون: واکنشهای بیرونی.
۲. خارجی؛ ظاهری.
۳. (اسم) [مقابلِ اندرونی] قسمتی در خانه که به اندرونی وصل میشد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود.
۲. خارجی؛ ظاهری.
۳. (اسم) [مقابلِ اندرونی] قسمتی در خانه که به اندرونی وصل میشد و مخصوص پذیرایی مهمانان مرد بود.