تبرزدفرهنگ فارسی عمید۱. نبات: ◻︎ از دست دوست هرچه ستانی شکر بُوَد / وز دست غیر دوست تبرزد تبر بُوَد (سعدی۲: ۴۳۳).۲. قطعههای بلوری و معدنی نمک؛ تبرزین.