ترشح
فرهنگ فارسی عمید
۱. = تراویدن
۲. پاشیده شدن مایعات به لباس یا بدن و مانند آن.
۳. تراوش آب از خلال سنگ یا چیز دیگر.
۴. [قدیمی] بهتدریج قوت گرفتن، توانا شدن، و شایستگی حاصل کردن برای کاری.
۲. پاشیده شدن مایعات به لباس یا بدن و مانند آن.
۳. تراوش آب از خلال سنگ یا چیز دیگر.
۴. [قدیمی] بهتدریج قوت گرفتن، توانا شدن، و شایستگی حاصل کردن برای کاری.