تشریح
فرهنگ فارسی عمید
۱. گشودن و آشکار ساختن چیزی.
۲. بیان کردن و شرح دادن مطلب.
۳. شرحهشرحه کردن؛ قطعهقطعه کردن؛ از هم جدا کردن.
۴. (اسم) (پزشکی) علمی که دربارۀ ساختمان بدن و چگونگی اعضا و ارتباط آنها با هم بحث میکند؛ کالبدشناسی.
۵. (اسم) (پزشکی) کالبدشکافی؛ کالبدگشایی.
۲. بیان کردن و شرح دادن مطلب.
۳. شرحهشرحه کردن؛ قطعهقطعه کردن؛ از هم جدا کردن.
۴. (اسم) (پزشکی) علمی که دربارۀ ساختمان بدن و چگونگی اعضا و ارتباط آنها با هم بحث میکند؛ کالبدشناسی.
۵. (اسم) (پزشکی) کالبدشکافی؛ کالبدگشایی.