تصرف
فرهنگ فارسی عمید
۱. دست به کاری زدن؛ به کاری دست یازیدن.
۲. بهدست آوردن؛ چیزی را مالک شدن.
۳. در کاری به میل خود تغییر ایجاد کردن.
〈 تصرف عدوانی: ملکی را بهزور از دست مالک آن خارج کردن.
۲. بهدست آوردن؛ چیزی را مالک شدن.
۳. در کاری به میل خود تغییر ایجاد کردن.
〈 تصرف عدوانی: ملکی را بهزور از دست مالک آن خارج کردن.