ترجمه مقاله

تن آسان

فرهنگ فارسی عمید

۱. تندرست؛ سالم.
۲. راحت‌طلب؛ تنبل.
۳. در آسایش؛ راحت: ◻︎ سرای سپنجی بدین‌سان بُوَد / یکی خوار و دیگر تن‌آسان بُوَد (فردوسی: ۱/۲۱۶).
ترجمه مقاله