تکاب
فرهنگ فارسی عمید
۱. آب باریک.
۲. زمینی که آب کم و باریکی در آن جاری باشد؛ نخآب.
۳. جایی از رود یا دریا که بسیارگود باشد و پا به قعر آن نرسد؛ تهآب؛ غرقاب: ◻︎ نه مرا با تکاب او پایاب / نه مرا با گشاد او جوشن (ابوالفرج رونی: ۱۲۳).
۴. جنگ؛ نبرد.
۲. زمینی که آب کم و باریکی در آن جاری باشد؛ نخآب.
۳. جایی از رود یا دریا که بسیارگود باشد و پا به قعر آن نرسد؛ تهآب؛ غرقاب: ◻︎ نه مرا با تکاب او پایاب / نه مرا با گشاد او جوشن (ابوالفرج رونی: ۱۲۳).
۴. جنگ؛ نبرد.