تکوفرهنگ فارسی عمید۱. موی درهمپیچیده و مجعد: ◻︎ در تکوی توست جان من اسیر / چون غریبی کاو به ظلمت خو گرفت (اثیرالدین اخسیکتی: مجمعالفرس: تکو).۲. نانروغنی.