ترجمه مقاله

جان برد

فرهنگ فارسی عمید

جان بردن؛ جان به‌در بردن؛ جان در بردن؛ رهایی از مرگ: ◻︎ به جان‌بردِ خود هر کسی گشته شاد / کس از کشتهٴ خود نیاورد یاد (نظامی۵: ۸۴۲).
ترجمه مقاله