ترجمه مقاله

جان کن

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که در حال جان کندن و جان دادن است.
۲. [مجاز] سختی‌کش: ◻︎ به یاد لعل او فرهاد جان‌کن / کَننده کوه را چون مرد کان کن (نظامی۲: ۲۲۹).
ترجمه مقاله