جرشفت
فرهنگ فارسی عمید
۱. هجو؛ ذم.
۲. شعری که در هجو کسی بگویند: ◻︎ چون بترسی ز بلا و آ گَفت / شعر باید که نگویی جرشفت (عنصری: لغتنامه: جرشفت).
۲. شعری که در هجو کسی بگویند: ◻︎ چون بترسی ز بلا و آ گَفت / شعر باید که نگویی جرشفت (عنصری: لغتنامه: جرشفت).