ترجمه مقاله

جر

فرهنگ فارسی عمید

صدای پاره کردن چیزی مانند کاغذ، پارچه، و امثال آن‌ها.
⟨ جر خوردن: (مصدر لازم)
۱. پاره شدن پارچه یا کاغذ.
۲. شکاف برداشتن.
⟨ جر دادن: (مصدر متعدی) پاره کردن چیزی مانند کاغذ، پارچه، و امثال آن‌ها.
⟨ جر زدن: (مصدر لازم)
۱. انکار کردن و زیر پا گذاشتن مقررات در بازی.
۲. [مجاز] از دادن تاوان خودداری کردن.
ترجمه مقاله