جعبه
فرهنگ فارسی عمید
۱. ظرفی صندوقمانند که از مقوا، چوب، پلاستیک، و امثال آن ساخته میشود.
٢. [قدیمی] تیردان؛ ترکش.
٣. (موسیقی) [قدیمی] نوعی آلت موسیقی: ◻︎ چون فروراند زخمه بر جعبه / هرکه بشنید گرددش سغبه (مسعودسعد: ۴۶۸).
٢. [قدیمی] تیردان؛ ترکش.
٣. (موسیقی) [قدیمی] نوعی آلت موسیقی: ◻︎ چون فروراند زخمه بر جعبه / هرکه بشنید گرددش سغبه (مسعودسعد: ۴۶۸).