ترجمه مقاله

جلا

فرهنگ فارسی عمید

۱. تابش؛ درخشش.
۲. (اسم) هر نوع مادۀ روغنی که اشیا و به‌ویژه فلزات را با آن درخشان می‌کنند.
۳. [قدیمی، مجاز] روشنی چشم.
۴. [قدیمی] دور شدن و کوچ ‌کردن از وطن.
۵. (اسم) [قدیمی] چیزی که موجب روشنی چشم می‌شود.
ترجمه مقاله