ترجمه مقاله

جناس

فرهنگ فارسی عمید

در بدیع، آوردن دو یا چند کلمه که در تلفظ شبیه هم یا هم‌جنس اما در معنی مختلف باشد، مانندِ کلمۀ «نای» در این شعر: چون نای بینوایم از این نای بینوا / شادی ندید هیچ‌کس از نای بینوا (مسعودسعد: ۳۱). نای اول آلت موسیقی و نای دوم نام حصاری است که مسعودسعد سال‌ها در آن زندانی بوده، و نیز مانندِ این شعر: بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟ (خیام: ۶۶). گور اول حیوان معروف و گور دوم به معنی قبر است؛ تجنیس.
⟨ جناس‌ مزدوج (مکرر): (ادبی) در بدیع، آوردن دو کلمۀ هم‌جنس یا شبیه در کنار یکدیگر، مانندِ این شعر: با رُخَت ای دلبر عیار، یار / نیست مرا نیز به گل کار، کار ـ تا رخ گلنار تو رخشنده گشت / بر دل من ریخته گلنار، نار ـ چشم تو خونخواره و هر جادُویی / مانده از آن چشمک خونخوار، خوار (منوچهری: ۴۶).
ترجمه مقاله