حاجتومندفرهنگ فارسی عمیدحاجتمند؛ نیازمند؛ محتاج: ◻︎ من نگویم که قاسم الارزاق / نعمت داده از تو بستاناد ـ لیک گویم که هیچ مسلم را / حاجتومند تو نگرداناد (سنائی۲: ۶۱۴).