ترجمه مقاله

حجام

فرهنگ فارسی عمید

کسی که کارش حجامت کردن و خون گرفتن است و با زدن استره و مکیدن با شاخ از بدن دیگری خون می‌گیرد؛ حجامت‌کننده؛ خون‌گیر؛ تانکو؛ تونکو؛ گرای.
ترجمه مقاله