حساس
فرهنگ فارسی عمید
۱. کسی که سریعاً از اعمال دیگران ناراحت میشود.
۲. ویژگی چیزی که سریعاً در برابر عوامل بیگانه عکسالعمل نشان میدهد.
٣. [مجاز] مهم: موقعیت حساس.
٤. دارای گیرایی قوی: شامهٴ حساس.
۲. ویژگی چیزی که سریعاً در برابر عوامل بیگانه عکسالعمل نشان میدهد.
٣. [مجاز] مهم: موقعیت حساس.
٤. دارای گیرایی قوی: شامهٴ حساس.