خارکشفرهنگ فارسی عمید۱. حملکنندۀ خار: ◻︎ ای که بر مرکب تازنده سواری مشتاب / که خر خارکش مسکین در آبوگل است (سعدی: ۱۸۲).۲. = خارکن