خاموشیفرهنگ فارسی عمید۱. سکوت؛ سخن نگفتن: ◻︎ دو چیز طیرۀ عقل است دم فروبستن / به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی (سعدی: ۵۳).۲. از میان رفتن شعله، گرمی، روشنایی، یا جریان برق چیزی.