ترجمه مقاله

خجالت

فرهنگ فارسی عمید

شرمندگی؛ شرمساری: ◻︎ به دستور دانا چنین گفت شاه / که دعوی خجالت بُوَد بیگواه (سعدی۱: ۹۰)، ◻︎ سیم دغل خجالت و بدنامی آورد / خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم (سعدی۲: ۵۲۵).
⟨ خجالت کشیدن: (مصدر لازم) شرمنده و شرمسار شدن.
ترجمه مقاله