ترجمه مقاله

خرسک

فرهنگ فارسی عمید

۱. خرس کوچک؛ بچه‌خرس.
۲. نوعی قالی با پرزهای بلند.
۳. [قدیمی] نوعی بازی که خطی دایره‌وار بر زمین می‌کشند و یکی در میان آن دایره می‌ایستد و بازی‌کنان دیگر پیش می‌روند و او را می‌زنند و او با پای خود به آن‌ها می‌زند و پایش به هر‌کس بخورد او را به‌جای خود در میان خط می‌کشد: ◻︎ استاد معلم چو بُوَد بی‌آزار / خرسک بازند کودکان در بازار (سعدی: ۱۵۶).
ترجمه مقاله