ترجمه مقاله

خروج

فرهنگ فارسی عمید

۱. خارج شدن؛ بیرون آمدن؛ بیرون رفتن.
۲. (اسم) (ادبی) از حروف قافیه که پس از حرف وصل قرار دارد، چنان‌که در «کشتیم» و «رشتیم»، «ی» حرف وصل و «م» خروج است.
۳. [قدیمی] بیرون شدن از اطاعت؛ طغیان؛ عصیان.
⟨ خروج ‌کردن: (مصدر لازم) طغیان ‌کردن؛ قیام کردن؛ یاغی شدن.
ترجمه مقاله