خواستارفرهنگ فارسی عمید۱. متقاضی؛ خواهنده؛ خواهان؛ طلبکننده.۲. واسطه؛ شفیع: ◻︎ بریدند سر زآن تن شاهوار / نه فریادرس بود و نه خواستار (فردوسی: ۲/۳۸۰).