دادگاه
فرهنگ فارسی عمید
۱. (حقوق) شعبهای از دادگستری که یک یا چند تن دادرس در آنجا به دادخواستهای مردم رسیدگی میکنند و حکم میدهند؛ محکمه.
۲. [قدیمی] جایی که داد مظلوم از ظالم بستانند؛ جایی که به جرم و گناه کسی رسیدگی کنند؛ جای دادرسی.
〈 دادگاه استان: (حقوق) [منسوخ] دادگاه برای تجدید رسیدگی به دعوایی که حکم آن از دادگاه شهرستان صادر شده اما یکی از طرفین دعوی نسبت به آن حکم اعتراض کرده باشد؛ محکمۀ استیناف.
〈 دادگاه انتظامی: (حقوق) دادگاهی که به تخلفات دادرسان و بازپرسان دادگستری رسیدگی میکند.
〈 دادگاه بخش: (حقوق) [منسوخ] دادگاهی که به دعاوی کوچک رسیدگی میکند؛ محکمۀ صلح.
〈 دادگاه جنایی: (حقوق) [منسوخ] دادگاهی که امور جنایی در آن رسیدگی میشود و جنایتکاران را محاکمه میکند. Δ قسمت کیفری دادگاه بخش را محکمۀ خلاف و قسمت کیفری محکمۀ بدایت را دادگاه جنحه میگویند.
〈 دادگاه شهرستان: (حقوق) [منسوخ] دادگاه بالاتر از دادگاه بخش که به دعاوی مهمتر رسیدگی میکند؛ محکمۀ بدایت.
〈 دادگاه نظامی: [قدیمی] دادگاهی که در زمان جنگ در ارتش تشکیل میشود.
۲. [قدیمی] جایی که داد مظلوم از ظالم بستانند؛ جایی که به جرم و گناه کسی رسیدگی کنند؛ جای دادرسی.
〈 دادگاه استان: (حقوق) [منسوخ] دادگاه برای تجدید رسیدگی به دعوایی که حکم آن از دادگاه شهرستان صادر شده اما یکی از طرفین دعوی نسبت به آن حکم اعتراض کرده باشد؛ محکمۀ استیناف.
〈 دادگاه انتظامی: (حقوق) دادگاهی که به تخلفات دادرسان و بازپرسان دادگستری رسیدگی میکند.
〈 دادگاه بخش: (حقوق) [منسوخ] دادگاهی که به دعاوی کوچک رسیدگی میکند؛ محکمۀ صلح.
〈 دادگاه جنایی: (حقوق) [منسوخ] دادگاهی که امور جنایی در آن رسیدگی میشود و جنایتکاران را محاکمه میکند. Δ قسمت کیفری دادگاه بخش را محکمۀ خلاف و قسمت کیفری محکمۀ بدایت را دادگاه جنحه میگویند.
〈 دادگاه شهرستان: (حقوق) [منسوخ] دادگاه بالاتر از دادگاه بخش که به دعاوی مهمتر رسیدگی میکند؛ محکمۀ بدایت.
〈 دادگاه نظامی: [قدیمی] دادگاهی که در زمان جنگ در ارتش تشکیل میشود.