داناییفرهنگ فارسی عمید۱. زیرکی؛ هوشیاری؛ خردمندی: ◻︎ هرکه در او جوهر دانایی است / در همهچیزیش توانایی است (نظامی۱: ۸۳).۲. عالم بودن؛ دانا بودن