ترجمه مقاله

درازخوان

فرهنگ فارسی عمید

سفرۀ دراز که در مهمانی‌ها بگسترانند؛ کندوری؛ درازسفره: ◻︎ درازخوان پر از نان گندمی باید / که در مقابلهٴ راه کهکشان آری (بسحاق اطعمه: ۱۸۸)
ترجمه مقاله