ترجمه مقاله

درازدست

فرهنگ فارسی عمید

۱. کسی که دست‌های دراز داشته باشد.
۲. [مجاز] متعدی؛ متجاوز.
۳. [قدیمی، مجاز] شخص مسلط و چیره و غالب.
۴. [قدیمی، مجاز] حریص؛ طماع.
ترجمه مقاله