ترجمه مقاله

درماندن

فرهنگ فارسی عمید

۱. فروماندن؛ ناتوان شدن؛ بیچاره شدن؛ عاجز شدن.
۲. فقیر و تهی‌دست شدن.
ترجمه مقاله