ترجمه مقاله

دریغ

فرهنگ فارسی عمید

۱. افسوس؛ حسرت.
۲. (شبه جمله) کلمه‌ای که برای ابراز حسرت، پشیمانی، اندوه، و غم بر زبان آورده می‌شود: دریغ که او زد و رفت.
۳. (اسم مصدر) مضایقه؛ امتناع.
⟨ دریغ آمدن: = ⟨ دریغ داشتن
⟨ دریغ خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] افسوس خوردن.
⟨ دریغ داشتن: (مصدر متعدی)
۱. مضایقه ‌کردن از دادن چیزی به کسی.
۲. خودداری از کمک‌ کردن به کسی.
⟨ دریغ کردن: (مصدر متعدی) = ⟨ دریغ داشتن
ترجمه مقاله