ترجمه مقاله

دست نشانده

فرهنگ فارسی عمید

کسی که به ارادۀ شخص دیگر به کاری گماشته شده یا به مقامی رسیده و تابع و فرمانبردار او باشد؛ دست‌نشان؛ دست‌نشین.
ترجمه مقاله