ترجمه مقاله

دند

فرهنگ فارسی عمید

۱. احمق؛ ابله؛ کودن:◻︎ اندر این شهر بسی ناکس برخاسته‌اند / همه خرطبع و همه احمق و بی‌دانش و دند (لبیبی: شاعران بی‌دیوان: ۴۸۰).
۲. فرومایه.
ترجمه مقاله