ترجمه مقاله

دیرنده

فرهنگ فارسی عمید

طولانی؛ دیرکننده؛ دیرپای: ◻︎ چو پاسی از شب دیرنده بگذشت / برآمد شعریان از کوه موصل (منوچهری: ۶۶).
ترجمه مقاله