دیسفرهنگ فارسی عمید۱. شبیه؛ نظیر؛ مثل؛ مانند (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تندیس، خایهدیس، طاقدیس، ◻︎ یکی خانه کردهست فرخاردیس / که بفروزد از دیدن او روان (فرخی: ۲۴۸).۲. (اسم) [قدیمی] شبیه؛ نظیر؛ مثل؛ مانند.