ترجمه مقاله

رنجوردار

فرهنگ فارسی عمید

کسی که بیمار در خانه دارد؛ بیماردار: ◻︎ مگو تندرست است رنجوردار / که می‌پیچد از غصه رنجوروار (سعدی۱: ۵۹).
ترجمه مقاله