ترجمه مقاله

رنگ

فرهنگ فارسی عمید

جامۀ ژنده و رنگین که درویشان بر تن می‌کردند؛ جبۀ درویشان به رنگ کبود یا دوخته‌شده از تکه‌های رنگارنگ؛ خرقه: ◻︎ از آن پوشی تو رنگ ای از خدا دور / که تا گویندت این مرد خدایی‌ست (اثیرالدین اخسیکتی: مجمع‌الفرس: رنگ).
ترجمه مقاله