زاویه
فرهنگ فارسی عمید
۱. (ریاضی) فضای میان دو خط یا دو سطح متقاطع.
۲. [مجاز] طرز نگرش به چیزی؛ دیدگاه.
۳. کنج؛ گوشه.
۴. [قدیمی] عبادتگاه زاهدان و صوفیان؛ خانقاه.
۵. [قدیمی] اتاقی در خانقاه برای ذکر گفتن یا نماز خواندن.
۶. [قدیمی] محل زندگی؛ خانه.
۷. [قدیمی، مجاز] آشیانۀ پرنده.
〈 زاویهٴ قائمه: (ریاضی) زاویهای که از عمود شدن خطی بر خط دیگر پدید میآید.
〈 زاویهٴ حاده: (ریاضی) زاویهای که کمتر از نود درجه باشد؛ کوچکتر از زاویۀ قائمه؛ گوشۀ تند.
〈 زاویهٴ منفرجه: (ریاضی) زاویهای که بیشتر از نود درجه باشد؛ بزرگتر از زاویۀ قائمه؛ گوشۀ باز.
۲. [مجاز] طرز نگرش به چیزی؛ دیدگاه.
۳. کنج؛ گوشه.
۴. [قدیمی] عبادتگاه زاهدان و صوفیان؛ خانقاه.
۵. [قدیمی] اتاقی در خانقاه برای ذکر گفتن یا نماز خواندن.
۶. [قدیمی] محل زندگی؛ خانه.
۷. [قدیمی، مجاز] آشیانۀ پرنده.
〈 زاویهٴ قائمه: (ریاضی) زاویهای که از عمود شدن خطی بر خط دیگر پدید میآید.
〈 زاویهٴ حاده: (ریاضی) زاویهای که کمتر از نود درجه باشد؛ کوچکتر از زاویۀ قائمه؛ گوشۀ تند.
〈 زاویهٴ منفرجه: (ریاضی) زاویهای که بیشتر از نود درجه باشد؛ بزرگتر از زاویۀ قائمه؛ گوشۀ باز.