زیردست فرهنگ فارسی عمید۱. کسی که زیر فرمان دیگری باشد؛ فرمانبردار؛ فرودست: ◻︎ ای زبردست زیردستآزار / گرم تا کی بماند این بازار (سعدی: ۶۷).۲. خوار؛ ذلیل.