ترجمه مقاله

سازندگی

فرهنگ فارسی عمید

۱. سازنده بودن؛ عمل سازنده.
۲. (موسیقی) [قدیمی] ساز زدن؛ نواختن؛ نوازندگی.
ترجمه مقاله