ترجمه مقاله

سال

فرهنگ فارسی عمید

۱. واحد اندازه‌گیری زمان که براساس مدت حرکت زمین به دور خورشید اندازه‌گیری می‌شود و در تقویم شمسی (از اول فروردین تا آخر اسفند) برابر با ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۵ ثانیه می‌باشد: ◻︎ به یک ماه بالا گرفت آن نهال / فزون زآنکه دیگر درختان به سال (عنصری: ۳۵۸).
۲. واحد اندازه‌گیری طول عمر کسی یا چیزی: چند سال پیش به دنیا آمد؟.
۳. پایۀ تحصیلی؛ کلاس: سال پنجم دبستان.
۴. طول عمر؛ سِن: ◻︎ به بالا و سالِ سیاوُش بُدند / خردمند و بیدار و خامُش بُدند (فردوسی: ۲/۲۴۲).
۵. تاریخ.
۶. [عامیانه، مجاز] سالگرد فوت.
۷. [عامیانه، مجاز] مراسم سالگرد فوت.
⟨ سال شمسی: (نجوم) مدت یک دور حرکت زمین به دور خورشید.
⟨ سال کبیسه: (نجوم) سالی که در آن اسفند سی روز است و هر چهار سال یک‌بار اتفاق می‌افتد.
⟨ سال قمری: (نجوم) دوازده دور ماه در بیست‌وهشت منزل واقع در منطقةالبروج و یا نقاط نزدیک آن.
⟨ سال نوری: (نجوم) واحد اندازه‌گیری طول، برابر با مسافتی که نور در مدت یک سال طی می‌کند، معادل ۱۰۱۲×۹۴۶
⟨ سال‌و‌ماه: ‹سال‌ومه› سال تا سال؛ همۀ ماه‌ها و سال‌ها؛ همواره؛ همیشه.
⟨ سال هجری قمری: سال عربی از اول محرّم تا آخر ذی‌حجه، برابر با ۳۵۴ روز.
ترجمه مقاله