ترجمه مقاله

سبب

فرهنگ فارسی عمید

۱. وسیله؛ دست‌آویز.
۲. علت؛ جهت.
۳. طریق.
۴. [قدیمی] پیوند و علاقۀ خویشی و قرابت.
۵. (ادبی) در عروض، از ارکان شعر.
⟨ سبب ثقیل آوردن: (ادبی) در عروض، که عبارت است از دو حرف متحرک، مانند همه و رمه یا سَرِ و دِلِ.
⟨ سبب خفیف آوردن: (ادبی) در عروض، یک حرف متحرک و یک حرف ساکن، مانند سر، در، غم و دم.
⟨ سبب متوسط آوردن: (ادبی) در عروض، یک حرف متحرک و دو حرف ساکن است، مانند کار و یار.
ترجمه مقاله