ترجمه مقاله

سختی

فرهنگ فارسی عمید

۱. رنج؛ زحمت.
۲. محکمی.
۳. دشواری.
۴. [قدیمی، مجاز] فقر؛ تنگ‌دستی.
۵. وجود نمک‌های قلیایی خاکی در آب.
⟨ سختی کشیدن: (مصدر لازم)
۱. رنج بردن؛ زحمت کشیدن.
۲. تحمل فقر و تنگ‌دستی کردن.
ترجمه مقاله