سخت گیر
فرهنگ فارسی عمید
۱. مقرّراتی؛ منضبط.
۲. آنکه بر دیگری سخت بگیرد؛ کسی که دیگران را در فشار و زحمت قرار بدهد؛ سختگیرنده.
۳. [قدیمی] آزمند؛ حریص.
۲. آنکه بر دیگری سخت بگیرد؛ کسی که دیگران را در فشار و زحمت قرار بدهد؛ سختگیرنده.
۳. [قدیمی] آزمند؛ حریص.