سربه نیست
فرهنگ فارسی عمید
نابود؛ معدوم.
〈 سربهنیست شدن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] معدوم شدن.
〈 سربهنیست کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] معدوم ساختن؛ نابود کردن.
〈 سربهنیست شدن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] معدوم شدن.
〈 سربهنیست کردن: (مصدر متعدی) [عامیانه، مجاز] معدوم ساختن؛ نابود کردن.