سرزده
فرهنگ فارسی عمید
۱. [مجاز] بهطور ناگهانی و بیخبر.
۲. (صفت فاعلی) [مجاز] کسی که ناگهانی و بیخبر و گستاخانه به جایی وارد شود.
۳. (صفت) [قدیمی] سرکوفته.
〈 سرزده رفتن: [مجاز] ناگهانی به جایی رفتن.
۲. (صفت فاعلی) [مجاز] کسی که ناگهانی و بیخبر و گستاخانه به جایی وارد شود.
۳. (صفت) [قدیمی] سرکوفته.
〈 سرزده رفتن: [مجاز] ناگهانی به جایی رفتن.